یه روز که واسه پاتیناژ رفته بودم سالن دم خونمون دیدم که یکی از مربی ها داره به یه دختر کوچولو آموزش می ده و اونم حرکات سر خوردن با یک پا وحالت فرشته رو انجام می ده
منم که عاشق انجام این جور حرکات و کارهای هیجان انگیز هستم به مامانم اصرار کردم که منم می خوام کلاس برم تا این کارا رو یاد بگیرم هرچی مامان گفت آخه تو که زبون اون مربی ها رو متوجه نمی شی من باز سر حرف خودم بودم تا آخر مامان رفت بپرسه که آیا هیچ کدوم از مربی ها انگلیسی می تونن صحبت کنن که واسه مامانم توضیح بدن و اون هم واسه من ترجمه کنه ....ا
انگلیسی حرف بزنه و همه فقط روسی یا آذری می دونن ولی یکی از مربی ها که خودش اهل ترکیه بود گفت که می تونه به من یاد بده و با زبان بدن بهم آموزش می ده . به این ترتیب بود که کلاس آموزش پاتیناژ رو شروع کردم و فعلا سه جلسه آموزش دیده ام
نه من و نه مربی هیچ کدوم حرفای اون یکی رو نمی فهمه ولی بازم خیلی خوب با هم ارتباط برقرار کردیم وخیلی ازش خوشم اومده . بعضی وقتا هم که خیلی سعی داره یه چیزی بهم بگه و موفق نمی شه با انگلیسی وترکی استانبولی در هم آمیخته به مامان حالی می کنه واونم به من می گه
این هم من و مربی خوبم آقا سلیم یا بقول خودشون سِلیم بِی