Blogger Templates
با پشتیبانی Blogger.
RSS

اردیبهشت 92


یه روز که واسه پاتیناژ رفته بودم سالن دم خونمون دیدم که یکی از مربی ها داره به یه دختر کوچولو آموزش می ده و اونم حرکات سر خوردن با یک پا وحالت فرشته رو انجام می ده 
animated-gif
منم که عاشق انجام این جور حرکات و کارهای هیجان انگیز هستم به مامانم اصرار کردم که منم می خوام کلاس برم تا این کارا رو یاد بگیرم هرچی مامان گفت آخه تو که زبون اون مربی ها رو متوجه نمی شی من باز سر حرف خودم بودم تا آخر مامان رفت بپرسه که آیا هیچ کدوم از مربی ها انگلیسی می تونن صحبت کنن که واسه مامانم توضیح بدن و اون هم واسه من ترجمه کنه ....ا
تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

خلاصه پس از بحث وبررسی ها دیدیم که هیچ کس درست وحسابی نمی تونه
 انگلیسی حرف بزنه و همه فقط روسی یا آذری می دونن ولی یکی از مربی ها که خودش اهل ترکیه بود گفت که می تونه به من یاد بده و با زبان بدن بهم آموزش می  ده . به این ترتیب بود که کلاس آموزش پاتیناژ رو شروع کردم و فعلا سه جلسه آموزش دیده ام 
Tinker-Twirl

نه من و نه مربی هیچ کدوم حرفای اون یکی رو نمی فهمه ولی بازم خیلی خوب با هم ارتباط برقرار کردیم وخیلی ازش خوشم اومده . بعضی وقتا هم که خیلی سعی داره یه چیزی بهم بگه و موفق نمی شه با  انگلیسی وترکی استانبولی در هم آمیخته به مامان حالی می کنه واونم به من می گه 
تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيدتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد
این هم من و مربی خوبم آقا سلیم یا بقول خودشون سِلیم بِی



  • Digg
  • Del.icio.us
  • StumbleUpon
  • Reddit
  • RSS

فروردین 92

روز 25 اسفند روز خیلی شلوغ و خوبی بود واسم آخه صبح تو مدرسه جشن عید داشتیم وبعداز ظهر هم پرواز داشتیم بسوی  ایران. 
من که همون روز که رسیدیم از مامان وپدر قول گرفته بودم که منو ببرن خونه عمه ام و شب اونجا خوابیدم. فردا شب مامان اینا اومدن دنبالم چون قرار بود یکشنبه آزمون ورودی مدرسه بدم ( واسه سال بعد که برمیگردیم ایران ) و خوشبختانه قبول شدم           تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد          هورااااااااا
تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد
  
 یکشنبه شب هم با هواپیما رفتیم مشهد چون روز بعدش عروسی دختر عمه ام مریم جون بود . خلاصه فردای عروسی رفتیم شهر پدری ومن حسسسسسسسابی تا جایی که توان داشتم بابچه های عموها وعمه ها بازی کردم و یه روز هم مثل عید پارسال رفتیم گاوداری وکلی هم با سگ نگهبان اونجا کیف کردم        
تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد
این عکس رو سال تحویل که خونه عموم بودیم گرفتم بعد از انداختن عکس مامان گفت موهام کج شده وتا اومد درستش کرد که   دوباره عکس بگیرم بد اخلاق شدم تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيدوگفتم دیگه عکس نمی گیرم      

شنبه شب ( 3فروردین) برگشتیم تهران و دو روز بعد اینبار پیش بسوی شهر مامان. اونجا هم طبق معمول همبازی ها به صف بودن و خاله ام هم با یه نی نی کوچولو که اولین بار بود از نزدیک می دیدیمش (تو اینترنت زیاد دیده بودمش) از کانادا اومده بود و خلاصه اونجا هم کلی بهم خوش گذشت . 
  عکس من و آرمیتا دختر خاله ام در روز13 بدر که اون روز 90درصد وقت رو داشتم ازدرختای باغ بالا می کشیدم 

تو سفر این دفعه خیلی مستقل  شده بودم و هرجا که مهمونی می رفتیم من شب همونجا می موندم و فردا یا پس فرداش مامان وپدر به هزار وعده وعید باید منو از اونجا در می آوردن. 
تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد
و در آخر هم 15 فروردین برگشتیم باکو و دوباره درس ومدرسه وموسیقی وروال 
عادی زندگی .

  • Digg
  • Del.icio.us
  • StumbleUpon
  • Reddit
  • RSS