Blogger Templates
با پشتیبانی Blogger.
RSS

سرزدن به پدر

مرداد ماه من ومامان که خیلی دلمون واسه پدر تنگ شده یود تصمیم گرفتیم که یه سربریم باکو و به پدرم سربزنیم. 9روزی که باکو بودیم به هرسه تامون خیلی خوش گذشت. یه روز دریا وپارک آبی رفتیم و من 4-5ساعت آب بازی حسابی کردم.

 دوشب هم کنسرت رفتیم که واسه من خیلی جالب بود ،بخصوص شب کنسرت 
کامران وهومن که من خیلی دوسشون دارم وبیشتر آهنگاشونو حفظم.


.

  • Digg
  • Del.icio.us
  • StumbleUpon
  • Reddit
  • RSS

نمک آبرود-تیر89

مرداد ماه با خانواده خاله ناهید و مامان طوبی ودایی فریبرز رفتیم شمال. از طرف اداره مامانم بهمون تو نمک آبرود ویلا داده بودن. منم که هیچ وقت از آب بازی و دریا رفتن سیر نمی شم ،حسابی توی دریا کیف کردم وبا پسرخاله ها (کامیاروکیارش) که البته من داداش صداشون می کنم ودایی فریبرز آب بازی کردیم.وتوی جاده هروقت به تونل ها می رسیدیم اونا داد می زدن هی ی ی هوووووو ومن که هنوز نمیتونم ه رو درست تلفظ کنم می گفتم خی ی ی ی خووووو وهمه کلی می خندیدن! 




  • Digg
  • Del.icio.us
  • StumbleUpon
  • Reddit
  • RSS