Blogger Templates
با پشتیبانی Blogger.
RSS

نمک آبرود-تیر89

مرداد ماه با خانواده خاله ناهید و مامان طوبی ودایی فریبرز رفتیم شمال. از طرف اداره مامانم بهمون تو نمک آبرود ویلا داده بودن. منم که هیچ وقت از آب بازی و دریا رفتن سیر نمی شم ،حسابی توی دریا کیف کردم وبا پسرخاله ها (کامیاروکیارش) که البته من داداش صداشون می کنم ودایی فریبرز آب بازی کردیم.وتوی جاده هروقت به تونل ها می رسیدیم اونا داد می زدن هی ی ی هوووووو ومن که هنوز نمیتونم ه رو درست تلفظ کنم می گفتم خی ی ی ی خووووو وهمه کلی می خندیدن! 




  • Digg
  • Del.icio.us
  • StumbleUpon
  • Reddit
  • RSS

0 نظرات خوانندگان:

ارسال یک نظر

از اینکه نظر می دهید ممنونم