تولد 1سالگی
۱۰:۳۶ |
Labels:
تولد 1 سالگی
سوم تیرماه اولین تولد من بود و مامان وپدر تصمیم گرفتن که جشن تولد منو در شیرخوارگاه آمنه برگذار کنن . مامان طوبی مامان بزرگم و عمه مامانم هم از همدان اومدن و روز تولدم به شیرخوارگاه رفتیم و من تولدم رو با بچه های اونجا جشن گرفتم . یه آقایی هم بود که کلی واسمون ارگ زد ومارقصیدیم و به افتخار من آهنگ وای وای وای پارمیدای من کوش رو خوند. چند تا عکس هم تو آتلیه انداختم که می بینید.
ده ماهگی
۱۰:۴۰ |
Labels:
اردیبهشت 87
امروز مامان وپدر من رو بردن پارک کوچولوی سرکوچه ازم عکس بندازن ولی من اصلا حال وحوصله عکس نداشتم وچون تازه دارم یاد می گیرم که راه برم همش دوست داشتم مامان دست منو بگیره من تاتی کنم آخه اگه دستمو ول کنه میافتم. خلاصه وسط کار دایی فریبرز هم رسید و من دیگه بخاطر اون یه کم اجازه دادم که چندتا عکس ازم بگیرن.
اولین نوروز من
این اولین عید نوروز من بود واسه همینم مامان وپدر تصمیم گرفتن که سال تحویل رو خونه خودمون باشیم چون اولین عیدیه که خانواده ما 3نفری شده . خلاصه اول عید رو تهران بودیم ولی واسه سیزده بدر رفتیم شهر پدر،یه عکس گذاشتم که روز 13 بدرهمه دختر عمو وپسرعمو و دختر عمه .پسرعمه ها باهم انداختیم. من اون کوچولوی لباس قرمزم که بغل دخترعمه عاطفه نشسته ام.
.
اشتراک در:
پستها (Atom)