Blogger Templates
با پشتیبانی Blogger.
RSS

روزهای تابستانی من

چند روز قبل صبح که از خواب پاشدم مامان گفت بیا صبحانه بخور منم گفتم نه من امروز روزه ام  از خود راضی مامان که خیلی متعجب شده بود گفت که تو الان سنت کمه و اگه روزه نگیری اشکالی نداره ولی من که طبق معمول وقتی یه کاری رو بخوام انجام بدم گیر می دم قبول نکردم وتا ظهر هیچی نخوردم که جای تعجب بسیار داشت واسه مامان بخصوص از آب نخوردن من خیییییلی تعجب کرده بود چون من از صبح تاشب انقدر آب می خورم که مامان همیشه در حال پر کردن بطری آب منه . خلاصه تا ظهر چیزی نخوردم و بعد از نهار به اصرار مامان روزه ام رو ادامه ندادم .( البته چیزی نخوردن صبح رو بعدازظهر کاملا جبران کردم !) 

این عکس ازتوی بالکن اتاق خودمه
چند شب پیش موقع خواب مامان واسم یه کتاب داستان خوند وقتی بهم شب بخیر گفت وداشت از اتاق می رفت گفتم مامان اگه تو آقا بودی من حتما باهات ازدواج می کردم 
مامان : چرا دخترم ؟
من : آخه هم خوشگلی هم مهربون
و قیافه مامان در اون لحظه دیدنی بود.




دهم مرداد هشتمین سالگرد ازدواج مامان وپدر بود http://sheklake-2020arosak.blogfa.com/صبح با مامان رفتیم بیرون که مامان یه کادو واسه پدر بخره و توی راه واسه من مفهوم سالگرد ازدواج رو توضیح داد منم گفتم آهان پس شما تو مرداد عروسی کردید ؟

مامان : بله
من : خوب منم که توی تیر بدنیا اومدم پس شما منو کجا گذاشتید رفتین عروسیخودتون؟!!!

  • Digg
  • Del.icio.us
  • StumbleUpon
  • Reddit
  • RSS

تیر 92

شش سال پیش در چنین روزهایی بود که خدا تو فرشته نازنین رو به ما هدیه کرد . هدیه ی ارزشمندی که خداوند با دادنش به ما لطفش را در حقمان تمام کرد و حالا که همه زندگی ما با شور وحرارت و انرژی بی پایان تو شکل گرفته گاهی اوقات فکر می کنم که قبل از آمدنت چگونه می زیسته ایم؟
 همواره برایت بهترین ها را آرزو می کنم و از خدا می خواهم که راه تو را برای رسیدن به قله های موفقیت و کامیابی در زندگی هموار کند. سلامتی و شادکامی همیشگی تو آرزوی من و پدر است .
totalgifs.com flores-pequenas gif gif tulipcloud.gifدوستت داریم بهانه زیبای زندگیمان


divider-158.gif

 جشن تولد امسال پارمیدا به سلیقه خودش با تم کیتی  و بهخواست خودش در شهر مامان (همدان )  برگزار شد و خدا رو شکر همه چیز عالی بود و خیلی بهمون خوش گذشت و البته در اینجا باید از زحمات خاله ها مخصوصا خاله ناهید که خیلی واسه مراسم زحمت کشید  تشکر کنیم .


 

ساعت تولد توش نوشته هشت و ربع به یاد 3 تیر 86بیمارستان رسالت تهران  
پارمیدا خانم باتاج تولد

اینم کیک تولد که دوست دایی فریبرز درست کرده بود وواقعا عالی شده بود 

همه مراحل حتی فوت کردن شمع به همراه دختر خاله آرمیتا انجام شد

نمایی از میز عصرانه

کیک مرغ که خاله ناهید واقعا زیبا تزیین کرده بود

و همچنین ژله های رنگ ووارنگ خوشگل که خیلی واسه درست کردنشون زحمت کشید

به لطف همه مهمانان عزیزمان روز خوبی رو سپری کردیم و پارمیدا هم هدایای زیبایی گرفت خصوصا  از مامان طوبی یه  عروسک خوشگل کادوگرفت که همیشه تبلیغش رو توی پرشین تون می دید و خیلی دوست داشت از اونا داشته باشه و از فردای تولد هم با آرمیتا کارشون این بود که به عروسک شیر بدن و بعد ج ....ش کردنشو تماشا کنن ...
Yah

  • Digg
  • Del.icio.us
  • StumbleUpon
  • Reddit
  • RSS

خرداد 92

چند روزی که تهران بودیم کارهای ثبت نام مدرسه من رو انجام دادیم چون از مهرماه به ایران برمی گردیم ومن تهران مدرسه میرم البته آزمون ورودی مدرسه رو تو اسفند قبول شده بودم و این دفعه هم ثبت نام ( یا بقول خودم ثبت نان ) رو انجام دادیم بعد از  فرصت  استفاده کردیم و رفتیم آتلیه چند تا عکس به مناسبت تولد 6سالگیم انداختم . جشن تولد هم قراره به درخواست خودم تو  شهر مامانم 
بگیریم .
totalgifs.com aniversario gif gif 29.gif







  • Digg
  • Del.icio.us
  • StumbleUpon
  • Reddit
  • RSS